فکرکردن به باورهای متفاوت دیگران ممکن است مستلزم نادیدهگرفتن باورهای خودمان باشد؛ اما اگر انسانها تعصب داشته باشند، نادیدهگرفتن باورهای خود نباید کار راحتی باشد. برای آزمایش این موضوع، پس از هر ویدیو از شرکتکنندگان چند سؤال پرسیده شد. تعدادی از سؤالات مربوط به جایی بود که فرد شاهد فکر میکرد کلیدها آنجا هستند (سؤالات باور) و برخی از سؤالات هم دربارهی مکان نهایی کلیدها بودند (سؤالات واقعیت).
شرکتکنندگان سؤالات را روی رایانه مشاهده میکردند و برای پاسخ به این پرسشهای دوگزینهای یک ماوس در اختیار داشتند. برای تعدادی از سؤالات پاسخ صحیح نشاندهندهی اعتقاد شاهد بود و برای برخی دیگر پاسخ صحیح واقعیت را بهعنوان شاهد منعکس میکرد.
محققان برای فهمیدن این موضوع که هریک از شرکتکنندگان چقدر به هر گزینه جذب شدهاند، نحوهی حرکت ماوس توسط شرکتکنندگان را هنگام پاسخدادن به هریک از سؤالات پیگیری کردند. اگر بزرگسالان بهطور خودمحوری نسبت به باورهای خود تعصب داشتند، باید جذب پاسخهایی میشدند که نشاندهندهی باورهای آنها بود.
بهعبارت بهتر در مواردی که شرکتکننده و شاهد عقاید متفاوتی داشتند، انتظار میرفت که شرکتکنندگان هنگام پاسخ به سؤالات، ابتدا ماوس را به سمت پاسخ نادرست که نشاندهندهی باور خودشان بود حرکت دهند و سپس پاسخ صحیح را انتخاب کنند. درحالیکه در مورد سؤالات حقیقت آنها باید مستقیما به سمت پاسخ صحیح که منعکسکنندهی اعتقاد خودشان بود حرکت میکردند؛ اما این اتفاقی نبود که در آزمایشهای محققان رخ داد. در نخستین آزمایش، هیچ مدرکی وجود نداشت که اثبات کند تعدادی از ۷۶ شرکتکنندهی حاضر در پاسخ به سؤالات اعتقادی جذب باورهای خود شدهاند.
ازسوی دیگر شرکتکنندگان هنگام پاسخدادن به سؤالات واقعیت، خلاف تعصب خودمحوری را نشان دادند. آنها نسبت به پاسخهایی که منعکسکنندهی باور نادرست شاهد بود جذابیت نشان دادند. محققان دو مطالعهی دیگر نیز با ۷۶ شرکتکننده انجام دادند و نتایج مشابهی بهدست آوردند. دادههای محققان نشان میدهد که شرکتکنندگان نمیتوانستند باورهای شاهدین را نادیده بگیرند؛ حتی وقتی که میدانستند این باورها اشتباه است.
مطالعات دیگر شواهدی برای اثرات مشابه پیدا کردهاند. بهنظر میرسد آنچه شخص دیگری میبیند یا باور میکند، بر آنچه شرکتکنندگان گزارش میدهند که میتوانند ببینند، باور کنند یا در مورد یک موقعیت بهخاطر بسپارند تاثیرگذار است. درواقع درطول دههی گذشته تحقیقات دیگر هم نشان دادهاند که چگونه شناخت ما تحتتاثیر حضور دیگران قرار دارد.
آنچه هنوز هم نمیدانیم این است که چرا بزرگسالان گاهی اوقات خودمحور بهنظر میرسند و در موقعیتهای دیگر چنین حساسیتی را نسبت به دیگران نشان میدهند؛ اما اکنون میدانیم که این ادعا که انسانها اساسا خودمحور هستند با دادههای مطالعهی اخیر و سایر مطالعات مطابقت ندارد.
مطالعهی اخیر محققان گزارش امیدوارکنندهتری از طبیعت انسان ارائه میدهد. براساس این مطالعه، ما انسانها مجموعهای از افراد محبوس در سر خود نیستیم؛ بلکه جامعهای از موجودات فرااجتماعی هستیم که بر یکدیگر تاثیر میگذارند و از همدیگر تاثیر میگیرند.